شهرستان زیرکوه
شهرستان زیرکوه به مرکزیت شهر حاجی آباد، در شمال شرقی استان خراسان جنوبی واقع شدهاست. این شهرستان تا فروردین ۱۳۹۱ جزوی از شهرستان قاینات بود که در این تاریخ به شهرستان ارتقا یافت.

تقسیمات کشوری
شهرستان زیرکوه شامل ۳ بخش و ۶ دهستان است:
بخش مرکزی شهرستان زیرکوه
دهستان زیرکوه
دهستان پترگان
شهرها: حاجی آباد
بخش زهان
دهستان زهان
دهستان افین
شهرها: زهان
بخش شاسکوه"مرکزیت آبیز"
دهستان شاسکوه
دهستان بهمن آباد
مشخصات کلی شهرستان
این شهرستان، دارای ۲ شهر حاجی آباد و زهان، سه بخش و ۶دهستان است. همچنین این شهرستان،
جاذبههای گردشگری
شهرستان زیرکوه، از جمله شهرستانهای قدیمی استان است که دارای پیشینه کهن میباشد اما به دلیل زلزله خیزی هیچ اثر باستانی برجای نماندهاست به جز بقایای مسجد جامع افین، رباط زردان، قلعه کوه زردان، مسجد تاریخی زهان مهمترین جاذبههای گردشگری این شهرستان عبارتند از:
روستای هدف گردشگری افین
روستای گردشگری زردان
طبیعت تجنود
مزار نور پیشبر
کوه شاسکوه فندخت
مزار میرسعدالله شاهرخت
قلعه حسن بایخان شاهرخت
سد خاکی شهید همت شاهرخت
طبیعت همت آباد جهت کویر نوردی
دهستان زیرکوه
دهستان زیرکوه نام دهستانی در بخش باغ بهادران شهرستان لنجان، استان اصفهان در ایران است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۰۷۳ نفر (۲۶۲۰ خانوار) بودهاست.
بخش مرکزی شهرستان زیرکوه
بخش مرکزی شهرستان زیرکوه یکی از بخشهای شهرستان زیرکوه در استان خراسان جنوبی است. مرکز این بخش شهر حاجیآباد میباشد.
جمعیت
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش مرکزی شهرستان زیر کوه در سال ۱۳۸۵ برابر با ۲۶۲۰۳ نفر بوده که از این میزان ۱۶۹۵۱ نفر باسواد بودهاند.
موقعیت جغرافیایی
این بخش در شرق شهرستان قائنات واقع شدهاست و دارای سه دهستان شاسکوه به مرکزیت (آبیز)، دهستان زیرکوه به مرکزیت (حاجی آباد) و دهستان پترگان به مرکزیت (شاهرخت) میباشد. مساحت آن ۶۴۲۸ کیلومتر مربع و فاصله مرکز بخش تا مرز ۸۵ کیلومتر است.
این بخش از طریق دهستان پترگان ۱۱۶ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد و بازارچه یزدان در این منطقه واقع است. تمامی مرز مشترک را دشت تشکیل میدهد.
از پدیدههای مهم جغرافیایی این بخش میتوان از دَقّ پِترِگان نام برد.
طبیعت و آب و هوا
اقلیم: دشت و کوهستان
جاهای دیدنی: طبعت زیبای روستای پیشبر , آبیز
نوع آبوهوا : نیمه گرمسیری متوسط
میزان بارندگی : ۱۵۰ میلیمتر
بیشینهٔ دما : ۳۸ درجه سانتیگراد
کمینهٔ دما : ۱۰- درجه سانتیگراد
امکانات
آموزش و پرورش :
کودکستان : ۴ واحد
دبستانهای دولتی : ۶۴ باب (۳۹۴۸ دانش آموز)
مدارس راهنمایی : ۱۵ باب (۱۵۹۷ دانش آموز)
دبیرستان : ۶ باب (۵۶۶ دانش آموز)
مراکز پیش دانشگاهی : ۲ واحد (۹۹ دانش آموز)
بهداشت ودرمان:
درمانگاه : ۴ واحد
داروخانه : ۱ واحد
خانه بهداشت : ۱۷ واحد
تعداد پزشکان عمومی : ۵ نفر
فرهنگی - ورزشی
کتابخانه : ۱ واحد (تعداد کتب : ۳۵۰۰)
مرکز فرهنگی هنری: ۱ کانون
مراکز ورزشی : ۶۰۰۰ متر مربع (زمین ورزشی)
سالن ورزشی : ۲ واحد (حاجی آباد - آبیز)
کشاورزی و دامداری
سطح زیر کشت آبی : ۱۸۰۰ هکتار
سطح زیر کشت دیم : ۱۵۰۰ هکتار
میزان تولید گندم در سال زراعی ۸۱ - ۸۲ : ۵۶۵۵ تن
تعداد دام موجود : ۱۵۰، ۰۰۰ راس
صنعت
تعداد کارگاه صنعتی : صفر
تعداد شاغلان بخش صنعت : صفر
راههای ارتباطی
طول راههای آسفالته : ۲۳۵ کیلومتر
طول راههای شنی : ۵۶۵ کیلومتر
طول راه مرزی : ۱۵۱ کیلومتر
آب
چاه عمیق : ۸۷ حلقه
قنات : ۱۴۴ رشته
چشمه : ۲۵ حلقه
تعداد مشترکان آبفای شهری: ۱۴۹۰
تعداد مشترکان آبفای روستایی : ۴۸۸۹
برق
تعداد مشترکین شهری : ۱۳۰۰
تعداد مشترکین روستایی : ۱۰۰۰۰
مشترکین بخش صنعت وکشاورزی : ۶۶
مخابرات
خطوط تلفن شهری : ۲۰۰۰
خطوط تلفن روستایی : ۱۶۴۷
حاجیآباد
حاجیآباد، مرکز شهرستان زیرکوه، شهری است در استان خراسان جنوبی.
جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵ برابر ۴۷۸۴ نفر گزارش شده است.
حاجیآباد در میانه راه شهر قائن به دَقّ پِترِگان و مرز افغانستان واقع شدهاست. منطقه حاجیآباد با خشکسالی روبهرو است و احداث خط لوله آبرسانی آبیز در مسیر رودخانه حاجیآباد از طرحهای بهبود وضعیت آب در این منطقه است.
زهان
زهان شهری است در استان خراسان جنوبی. این شهر در بخش زهان از توابع شهرستان زیرکوه قرار دارد. این روستا ابتدا به نام «زهآب» بوده یعنی محل جوشش آب که به تدریج به تغییر لهجه به نام زهان در آمدهاست. عمده در آمد اهالی این منطقه از طریق کشاورزی است که زرشک بیشترین سطح زیر کاشت را به خود اختصاص دادهاست.
جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵ برابر ۷۰۷ نفر گزارش شدهاست.
قدمت تاریخی این شهر به دوران پیش از اسلام برمی گردد. بازار زهان در حدود سیصد سال پیش در منطقه شهرت داشتهاست و تا صد سال پیش اهمیت ان در جنوب خراسان بیشتر از قاین وبیرجند بودهاست.
بخش زهان
بخش زهان یکی از بخشهای شهرستان زیرکوه در استان خراسان جنوبی ایران است.
تقسیمات کشوری
بخش زهان
دهستان افین
دهستان زهان
شهرها: زهان
جمعیت
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش زهان شهرستان زیرکوه در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۲۲۷۹ نفر بوده است.
بخش شاسکوه
بخش شاسکوه یکی از بخشهای استان خراسان جنوبی است که در شهرستان زیرکوه واقع شدهاست. این بخش از دو دهستان شاسکوه و بهناباد تشکیل یافتهاست. مرکز بخش شاسکوه روستای آبیز است.
دهستانها
دهستان شاسکوه
دهستان بهناباد
مرکز
بهناباد
روستاها
آبیز
اسفاد
میر آباد
نوده
استند
بند آخوند
بیدخت
پیکستان
چاه پایاب (همتآباد)
چاه مگار
حوص توبا
حوض تاجاحمد
حوض تیغزرد
حوض جمشید
حوض جهاد
حوض جهاد استند
حوض حاجشیر
حوض حاجیمحمد
حوض خران
حوض خواجه
حوض شیخ
حوض قادری
حوض قاسم
حوض گورخر
حوض محمدجان
حوض مسافر
حوض یعقوبی
خوض لپی
سد آخوند
سد بهمنآباد
شاسکوه
فندخت
فیروزآباد
کافور
کریزان سفلی
کریزان علیا
کلاته زرد
نیار
قائن
قائِن یا قایـِن یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی و مرکز شهرستان قائنات در ایران است. قائن به خاطر زعفران مرغوب آن دارای شهرت است. شهر قائن که در گذشته دارای برج و بارو، کهندژ، خندق و ارگ بوده، به همراه تون (فردوس امروزی) از شهرهای مهم ایالت قهستان محسوب میشدهاست.
پیشینه
بر اساس آخرین یافتههای باستانشناسی سابقه سکونت در شهر قائن به دوران پارینه سنگی میانی (حدود ۳ هزار سال قبل) میرسد. بر اثر حفاریهای باستانشناسی هیئت آمریکایی در غار خونیک در جنوب این شهر، تعدادی دست افزارهای سنگی مربوط به دوران پارینه سنگی میانی در این غار به دست آمد که از لحاظ مطالعات باستانشناسی و انسانشناسی بسیار حائز اهمیت است. همچنین وجود تعداد زیادی تپههای باستانی در اطراف شهر قائن که بر اساس مشاهدات اولیه از دوران پیش از تاریخ دارای آثار و نشانههایی است که قدمت طولانی سکونت در این منطقه از کشور ایران را اثبات کردهاست.
نقل است که شهر قائن را کی لهراسپ پدر گشتاسب ساختهاست. مارکوپولو در سفرنامه خود از این ناحیه به نام «تونوکاین» نام بردهاست که این نام از نام دو شهر بزرگ ایالت قهستان که تون (فردوس امروزی) و قائن باشند گرفته شدهاست. همچنین درسال ۴۴۴ هـ. ق ناصرخسرو قبادیانی از این شهر دیدن کرده و از استحکامات شهر و مسجد جامع آن یاد کردهاست. ایالت قهستان، همزمان با ورود اعراب به ایران، پناهگاه زرتشتیانی بود که به آن پناه آورده بودند. حمدالله مستوفی، در قرن هشتم هجری از مرکزیت قائن نسبت بهآبادیهای دیگر قهستان، و همچنین از فراوانی زعفران و میوة آن گزارش دادهاست. یکی از مهمترین آثار تاریخی قائن، مسجد جامع آن است که از بناهای قرن هشتم هجری میباشد.
وجه تسمیه
علت نام گذاری بدرستی مشخص نیست اما سه نظر را میتوان مورد ارزیابی قرار دارد.
قائن واژهای است بسیار کهن که نام یکی از فرزندان حضرت آدم بوده و انتقام هابیل را از قابیل گرفته است.
قاین تغییر یافته کائن است. کائن به معنی موجود - وجود و است و کائنات جمع آن است.
قائن تغییر یافته از قهستان است و قهستان تغییر یافته و عربی شده کوهستان است.(به نقل از نامههای جغرافیایی میراثی کهن، دکتر عجم، سازمان نقشه برداری)
آثار باستانی
آخرین بررسیها در شهر قائن به شناسایی ۱۷۰ اثر منجر شده است. این آثار شامل تپهها و محوطههای باستانی، قلعهها، مساجد، مقابر و آرامگاهها، خانههای تاریخی، درختان کهنسال، غارها، پناهگاههای سنگی و دژهای زیرزمینی است.
بیشترین تراکم آثار مربوط به قرون میانه اسلامی بخصوص قرن پنجم (اواخر سلجوقی) تا قرن هشتم (تیموریان) است به شکلی که اکثر تپهها و محوطههای باستانی و قلعههای کوهستانی و بسیاری از غارها دارای آثاری از این دوران است. «وجود رشته کوههایی که دارای ساختار آهکی است در منطقه، باعث بوجود آمدن تعداد فراوانی غار در مناطق مختلف شهرستان قائن شده است.»
غارهای شناسایی شده بیشتر در مناطق مرکزی شهرستان پراکندهاند. علاوه بر شگفتیهای طبیعی که این غارها دارند وجود نشانههایی از آثار تاریخی بخصوص وجود آثار معماری در بسیاری از غارها، آنها را به یکی از جاذبههای مهم تاریخی و گردشگری منطقه تبدیل کرده و از این نظر دارای استعدادهای بالقوه فراوانی است. همچنین این بررسیها به شناسایی ۴۰ قلعه تاریخی در این شهر منجر شد. بیشتر این قلعهها در زمان اسماعیلیان (۱۰۰۰ سال پیش) ساخته شده و کاربرد نظامی داشتهاند. قدمت بقیه قلعهها به دوران ساسانی (۲۰۰۰ سال پیش) و سلجوقیان (همزمان با اسماعیلیان) باز میگردد.
بر اساس آخرین یافتههای باستانشناسی سابقه سکونت در شهر قائن به دوران پارینه سنگی میانی (حدود ۳۰ هزار سال قبل) میرسد.
قلعه چهل دختر
قلعه چهل دختر در ۵٫۳ کیلومتری جنوب شرق شهر قائن و در بخش مرکزی واقع شده و به شماره ۱۵۲۷۲ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. این قلعه بر فراز کوهی مشرف به دشت و شهر قائن واقع شده که این کوه دارای سطحی وسیع و مناسب برای ساخت و ساز میباشد. بالاترین نقطه قلعه به جبهه غرب قلعه نزدیک است و از این نقطه تمام قسمتهای قلعه قابل کنترل و تحت نظر میباشد.
مسجد جامع قائن
مسجد جامع قائن که از بناهای قرن هشتم هجری است، در قائن واقع شده است. این مسجد، برطبق کتیبهای که در لوح سنگی نقر نمودهاند، درسال ۱۰۸۶ هـ. ق مرمت شده است. منبر چوبی نفیس آن در سال ۱۰۸۲ هـ. ق ساخته شده، و از نمونههای عالی هنرهای دستی است. بنا بر اطلاعات سنگ لوحههای موجود در این مسجد، این بنا در زمان سلاطین گورکانی در قرن هشتم هجری، و به وسیله امیر جمشید بن قارن نایینی، یکی از سرداران گورکانی، بازسازی و اصلاح شده است. اما بسیاری نیز بنا بر برخی مدارک، احداث این بنا را به اوایل قرن پنجم هجری نسبت دادهاند، ضمن این که برخی شواهد دیگر حاکی از آن است که احتمالاً این مسجد روی بقایای به جا مانده از یک آتشکده در دوران پیش از اسلام بنا شده است.
غار خونیک
غار «خونیک» در جنوب قائن که در حاشیه جاده آسیایی قرار دارد. شاخصترین غار قائن است که نخستین بار در سال ۱۹۵۴ توسط پروفسور کارلتون مورد کاوش قرار گرفت، قدمت این غار به دوران دیرینه سنگی میانی میرسد و بقایای اسکلت انسانهای پیش از تاریخ و دست افزارهای سنگی از این غار به دست آمده است.
از دیگر غارهایی که مورد بررسی و شناسایی قرار گرفتهاند و آثار معماری و سکونت در آنها قابل مشاهده است، میتوان به غارهای «فارسان، جوجه، ترشو، نوغاب، پهلوان، مشاگ، تجرگ، پل خیر، ملک و بزمرده (میانگور)» اشاره کرد.
آرامگاه (عمارت) بزرگمهر قائنی
در ۵ کیلومتری جنوب قائن بر دامنهٔ کوه بزرگمهر، مقبرهای قرار دارد که متعلق به یکی از عرفای نامدار، سیاستمدار و شاعر قرن چهارم و پنجم هجری قمری به نام قسیم بن ابراهیم بن منصور معروف بزرگمهر قائنی است. آرامگاه بزرگمهر قائنی بر اساس شواهد، از بناهای ساخته شده در قرن ۶ و ۷ هجری قمری میباشد. این بنا به شکل چلیپایی و با معماری زیبایی ساخته شده. بقعه آن چهار ایوانی ست و گنبد بر فراز این ایوانها استوار شده. نوادگان بزرگمهر، خانواده «نوری ابوذری» هستند که هم اکنون اکثراً ساکن همین شهر میباشند. پسوند خانوادگی «ابوذری» متعلق به این خانواده و برگرفته از نام بوذرجمهر میباشد.
آرامگاه شیخ ابوالمفاخر
این آرامگاه در قبرستان ابوالخیری قائن است. شیخ ابوالمفاخر از مشاهیر معروف و حکمای عالی مقام ایران است. وی در فن دبیری و جامع علوم معقول و منقول، افضل نویسندگان آن وقت بوده است. آرامگاه وی در جنوب شهر قرار دارد و به صورت تفریحگاهی بزرگ در آمده است.
قلعه کوه قائن
قلعه حسین قائنی معروف به قلعه کوه قائن در فاصله سه کیلومتری جنوب شهر قائن در ارتفاعات رشته کوه قهستان قرار دارد. این قلعه از جنوب و شرق به ارتفاعات و از سمت غرب و شمال به دشت قائن محدود است.
قلعه حسین قائنی در دوره سلجوقی به دستور قاضی حسین قائنی که از سرداران حسن صباح در قهستان بوده، ساخته شده است. این قلعه پس از قلعه شاه دژ نهبندان بزرگترین قلعه خراسان جنوبی است. این دژ یکی از بزرگترین دژهای خراسان جنوبی است و سالها مرکز حکومت حکام ایالت قهستان بود. این قلعه مشرف بر منطقه قهستان بوده بطوریکه حکام آن در هنگام خطر یا حمله دشمن از مناطق شرقی، با نور آتشی که برفراز قلعه کوه زردان، درفاصله ۶۵کیلومتری آن توسط قوای نظامی خودی برافروخته میشد، آگاه میشدند
قلعه کوه قائن شامل سه قسمت امیرنشین، قسمت مخصوص سربازان و اصطبل است. همچنین وجود بیش از ۳۰ برج دیدهبانی به استحکام، شکوه و عظمت بیشتر بنا کمک کرده است. قلعه کوه قائن در سال ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۴۸۰۳ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
قلعه کوه زردان
زردان روستایی تاریخی از توابع دهستان افین بخش زهان در فاصله ۷۰کیلومتری شرق قاین قرارگرفته است. قلعه برفراز کوهبه شکل کله قندی و دارای شیب تندی است. ارتفاع آن ۵۰۰متر و در بلندترین نقطه قلعه طوری ساخته شده که مشرف به دشت ومنطقه زیرکوه وبالاکوه و مناطق دیگر است. با توجه به وضعیت طبیعی و بقایای استحکامات بجامانده از قلعه و قطعات سفال و سکه کشف شده از آن میتوان آن را از قلاع اسماعیلیه دانست. فضای محوطه بالای قلعه حدود ۳۰۰متر را شامل میشود. پلان معماری قلعه مستطیل شکل و از سنگ لاشه وملات ساروج ساخته شده و دارای حصار بلند و برجهایی جهت دیدبانی بوده است. راحت ترین معبر دست یابی به قلعه از سمت دیواره شرقی است که احتمالاً ساختمانی در اینجا برای کنترل و بازرسی افراد ورودی وجود داشته است. از وضعیت ظاهری قلعه چنین بر میآید که دردوره سلجوقیان و ایلخانی مسکونی بوده تاسیسات قلعه به مرور زمان بر اثر حوادث طبیعی چون زلزله و باران آسیبهای زیادی دیده و هم اکنون بسیار در هم ریخته است. احتمالاً این قلعه مورد استفاده امرا وحکام دوره ساسانی نیز بوده واز آنجا نواحی زیر کوه و ارتباط آن با هرات و دیگر شهرهای افغانستان کنونی را زیر نظر داشتهاند. اینقلعه کی از زیباتریت ودر عینحال مخوفترین قلاع خراسان جنوبی است و سالها مرکز دیده بانی حکومت حکام ایالت قهستان بوده است. بطوریکه حکام آن در هنگام خطر یا حمله دشمن از مناطق شرقی کشور، با نور و دود آتشی که برفراز قلعه کوه روشن میکردند حکام قهستان که در قلعه کوه قاین بودند را از خطر اگاه میکردند.
این اثربا شماره ثبت: ۱۵۲۸۰ در تاریخ ثبت: ۱۳۸۴/۱۲/۲۴ درفهرست آثارملی به ثبت رسیده است.
دژ زیرزمینی نیک
«دژ زیرزمینی نیک قائن» که از دورههای باستانی تا دوره اسلامی محل سکونت بود. این دژ تاریخی در درون «تپه نیک» واقع شده و به عنوان یک زیستگاه مخفی کاربرد داشته است. «فضاهای داخلی دژ زیرزمینی «نیک» شامل، اتاقها راهروها، هشتی مرکزی و یک سالن است که این فضاهای معماری بدون زوایای منظم ساخته شده است. راهروی اصلی این دژ با شیب ملایم به طرف بالا و سطح زمین امتداد دارد و در نزدیکی سطح زمین مسدود میشود.» «دژ زیرزمینی نیک» در فاصله ۳۵ کیلومتری شهرستان قائن در روستای نیک قرار گرفته است.
خانه سلطانی
بنای قدیمی خانه سلطانی یکی از آثار تاریخی شهرقائن مربوط به دوران زندیه در فهرست آثارملی کشور به ثبت رسیده است. این خانه که در محدوده بافت تاریخی شهر قائن قراردارد، درگذشته متعلق به خانواده سلطانی از ملاکین و بزرگان قائنات بود. کاربری این بنا در حال حاضر نیز مسکونی است و ازنظر ایستایی در وضعیت مطلوبی به سرمی برد. لازم به ذکراست، این بنا با توجه به اینکه دربافت تاریخی قائن قرارگرفته، از ارزش معماری قابل توجهی برخوردار است.
بنای رباط چاهک
بنای تاریخی رباط چاهک واقع در شهرستان قائن مربوط به دوران صفویه در فهرست آثارملی به ثبت رسیده است. رباط چاهک در ۹۵ کیلومتری جنوب غربی قائن قراردارد. این بنا دارای ایوانی مربع شکل، پنج ایوانچه متصل به اتاقهای پشتی و یک راهرو طویل با ایوانچههای متعدد است.
شهرستان زیرکوه به مرکزیت شهر حاجی آباد، در شمال شرقی استان خراسان جنوبی واقع شدهاست. این شهرستان تا فروردین ۱۳۹۱ جزوی از شهرستان قاینات بود که در این تاریخ به شهرستان ارتقا یافت.

تقسیمات کشوری
شهرستان زیرکوه شامل ۳ بخش و ۶ دهستان است:
بخش مرکزی شهرستان زیرکوه
دهستان زیرکوه
دهستان پترگان
شهرها: حاجی آباد
بخش زهان
دهستان زهان
دهستان افین
شهرها: زهان
بخش شاسکوه"مرکزیت آبیز"
دهستان شاسکوه
دهستان بهمن آباد
مشخصات کلی شهرستان
این شهرستان، دارای ۲ شهر حاجی آباد و زهان، سه بخش و ۶دهستان است. همچنین این شهرستان،
جاذبههای گردشگری
شهرستان زیرکوه، از جمله شهرستانهای قدیمی استان است که دارای پیشینه کهن میباشد اما به دلیل زلزله خیزی هیچ اثر باستانی برجای نماندهاست به جز بقایای مسجد جامع افین، رباط زردان، قلعه کوه زردان، مسجد تاریخی زهان مهمترین جاذبههای گردشگری این شهرستان عبارتند از:
روستای هدف گردشگری افین
روستای گردشگری زردان
طبیعت تجنود
مزار نور پیشبر
کوه شاسکوه فندخت
مزار میرسعدالله شاهرخت
قلعه حسن بایخان شاهرخت
سد خاکی شهید همت شاهرخت
طبیعت همت آباد جهت کویر نوردی
دهستان زیرکوه
دهستان زیرکوه نام دهستانی در بخش باغ بهادران شهرستان لنجان، استان اصفهان در ایران است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۰۷۳ نفر (۲۶۲۰ خانوار) بودهاست.
بخش مرکزی شهرستان زیرکوه
بخش مرکزی شهرستان زیرکوه یکی از بخشهای شهرستان زیرکوه در استان خراسان جنوبی است. مرکز این بخش شهر حاجیآباد میباشد.
جمعیت
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش مرکزی شهرستان زیر کوه در سال ۱۳۸۵ برابر با ۲۶۲۰۳ نفر بوده که از این میزان ۱۶۹۵۱ نفر باسواد بودهاند.
موقعیت جغرافیایی
این بخش در شرق شهرستان قائنات واقع شدهاست و دارای سه دهستان شاسکوه به مرکزیت (آبیز)، دهستان زیرکوه به مرکزیت (حاجی آباد) و دهستان پترگان به مرکزیت (شاهرخت) میباشد. مساحت آن ۶۴۲۸ کیلومتر مربع و فاصله مرکز بخش تا مرز ۸۵ کیلومتر است.
این بخش از طریق دهستان پترگان ۱۱۶ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد و بازارچه یزدان در این منطقه واقع است. تمامی مرز مشترک را دشت تشکیل میدهد.
از پدیدههای مهم جغرافیایی این بخش میتوان از دَقّ پِترِگان نام برد.
طبیعت و آب و هوا
اقلیم: دشت و کوهستان
جاهای دیدنی: طبعت زیبای روستای پیشبر , آبیز
نوع آبوهوا : نیمه گرمسیری متوسط
میزان بارندگی : ۱۵۰ میلیمتر
بیشینهٔ دما : ۳۸ درجه سانتیگراد
کمینهٔ دما : ۱۰- درجه سانتیگراد
امکانات
آموزش و پرورش :
کودکستان : ۴ واحد
دبستانهای دولتی : ۶۴ باب (۳۹۴۸ دانش آموز)
مدارس راهنمایی : ۱۵ باب (۱۵۹۷ دانش آموز)
دبیرستان : ۶ باب (۵۶۶ دانش آموز)
مراکز پیش دانشگاهی : ۲ واحد (۹۹ دانش آموز)
بهداشت ودرمان:
درمانگاه : ۴ واحد
داروخانه : ۱ واحد
خانه بهداشت : ۱۷ واحد
تعداد پزشکان عمومی : ۵ نفر
فرهنگی - ورزشی
کتابخانه : ۱ واحد (تعداد کتب : ۳۵۰۰)
مرکز فرهنگی هنری: ۱ کانون
مراکز ورزشی : ۶۰۰۰ متر مربع (زمین ورزشی)
سالن ورزشی : ۲ واحد (حاجی آباد - آبیز)
کشاورزی و دامداری
سطح زیر کشت آبی : ۱۸۰۰ هکتار
سطح زیر کشت دیم : ۱۵۰۰ هکتار
میزان تولید گندم در سال زراعی ۸۱ - ۸۲ : ۵۶۵۵ تن
تعداد دام موجود : ۱۵۰، ۰۰۰ راس
صنعت
تعداد کارگاه صنعتی : صفر
تعداد شاغلان بخش صنعت : صفر
راههای ارتباطی
طول راههای آسفالته : ۲۳۵ کیلومتر
طول راههای شنی : ۵۶۵ کیلومتر
طول راه مرزی : ۱۵۱ کیلومتر
آب
چاه عمیق : ۸۷ حلقه
قنات : ۱۴۴ رشته
چشمه : ۲۵ حلقه
تعداد مشترکان آبفای شهری: ۱۴۹۰
تعداد مشترکان آبفای روستایی : ۴۸۸۹
برق
تعداد مشترکین شهری : ۱۳۰۰
تعداد مشترکین روستایی : ۱۰۰۰۰
مشترکین بخش صنعت وکشاورزی : ۶۶
مخابرات
خطوط تلفن شهری : ۲۰۰۰
خطوط تلفن روستایی : ۱۶۴۷
حاجیآباد
حاجیآباد، مرکز شهرستان زیرکوه، شهری است در استان خراسان جنوبی.
جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵ برابر ۴۷۸۴ نفر گزارش شده است.
حاجیآباد در میانه راه شهر قائن به دَقّ پِترِگان و مرز افغانستان واقع شدهاست. منطقه حاجیآباد با خشکسالی روبهرو است و احداث خط لوله آبرسانی آبیز در مسیر رودخانه حاجیآباد از طرحهای بهبود وضعیت آب در این منطقه است.
زهان
زهان شهری است در استان خراسان جنوبی. این شهر در بخش زهان از توابع شهرستان زیرکوه قرار دارد. این روستا ابتدا به نام «زهآب» بوده یعنی محل جوشش آب که به تدریج به تغییر لهجه به نام زهان در آمدهاست. عمده در آمد اهالی این منطقه از طریق کشاورزی است که زرشک بیشترین سطح زیر کاشت را به خود اختصاص دادهاست.
جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵ برابر ۷۰۷ نفر گزارش شدهاست.
قدمت تاریخی این شهر به دوران پیش از اسلام برمی گردد. بازار زهان در حدود سیصد سال پیش در منطقه شهرت داشتهاست و تا صد سال پیش اهمیت ان در جنوب خراسان بیشتر از قاین وبیرجند بودهاست.
بخش زهان
بخش زهان یکی از بخشهای شهرستان زیرکوه در استان خراسان جنوبی ایران است.
تقسیمات کشوری
بخش زهان
دهستان افین
دهستان زهان
شهرها: زهان
جمعیت
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش زهان شهرستان زیرکوه در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۲۲۷۹ نفر بوده است.
بخش شاسکوه
بخش شاسکوه یکی از بخشهای استان خراسان جنوبی است که در شهرستان زیرکوه واقع شدهاست. این بخش از دو دهستان شاسکوه و بهناباد تشکیل یافتهاست. مرکز بخش شاسکوه روستای آبیز است.
دهستانها
دهستان شاسکوه
دهستان بهناباد
مرکز
بهناباد
روستاها
آبیز
اسفاد
میر آباد
نوده
استند
بند آخوند
بیدخت
پیکستان
چاه پایاب (همتآباد)
چاه مگار
حوص توبا
حوض تاجاحمد
حوض تیغزرد
حوض جمشید
حوض جهاد
حوض جهاد استند
حوض حاجشیر
حوض حاجیمحمد
حوض خران
حوض خواجه
حوض شیخ
حوض قادری
حوض قاسم
حوض گورخر
حوض محمدجان
حوض مسافر
حوض یعقوبی
خوض لپی
سد آخوند
سد بهمنآباد
شاسکوه
فندخت
فیروزآباد
کافور
کریزان سفلی
کریزان علیا
کلاته زرد
نیار
قائن
قائِن یا قایـِن یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی و مرکز شهرستان قائنات در ایران است. قائن به خاطر زعفران مرغوب آن دارای شهرت است. شهر قائن که در گذشته دارای برج و بارو، کهندژ، خندق و ارگ بوده، به همراه تون (فردوس امروزی) از شهرهای مهم ایالت قهستان محسوب میشدهاست.
پیشینه
بر اساس آخرین یافتههای باستانشناسی سابقه سکونت در شهر قائن به دوران پارینه سنگی میانی (حدود ۳ هزار سال قبل) میرسد. بر اثر حفاریهای باستانشناسی هیئت آمریکایی در غار خونیک در جنوب این شهر، تعدادی دست افزارهای سنگی مربوط به دوران پارینه سنگی میانی در این غار به دست آمد که از لحاظ مطالعات باستانشناسی و انسانشناسی بسیار حائز اهمیت است. همچنین وجود تعداد زیادی تپههای باستانی در اطراف شهر قائن که بر اساس مشاهدات اولیه از دوران پیش از تاریخ دارای آثار و نشانههایی است که قدمت طولانی سکونت در این منطقه از کشور ایران را اثبات کردهاست.
نقل است که شهر قائن را کی لهراسپ پدر گشتاسب ساختهاست. مارکوپولو در سفرنامه خود از این ناحیه به نام «تونوکاین» نام بردهاست که این نام از نام دو شهر بزرگ ایالت قهستان که تون (فردوس امروزی) و قائن باشند گرفته شدهاست. همچنین درسال ۴۴۴ هـ. ق ناصرخسرو قبادیانی از این شهر دیدن کرده و از استحکامات شهر و مسجد جامع آن یاد کردهاست. ایالت قهستان، همزمان با ورود اعراب به ایران، پناهگاه زرتشتیانی بود که به آن پناه آورده بودند. حمدالله مستوفی، در قرن هشتم هجری از مرکزیت قائن نسبت بهآبادیهای دیگر قهستان، و همچنین از فراوانی زعفران و میوة آن گزارش دادهاست. یکی از مهمترین آثار تاریخی قائن، مسجد جامع آن است که از بناهای قرن هشتم هجری میباشد.
وجه تسمیه
علت نام گذاری بدرستی مشخص نیست اما سه نظر را میتوان مورد ارزیابی قرار دارد.
قائن واژهای است بسیار کهن که نام یکی از فرزندان حضرت آدم بوده و انتقام هابیل را از قابیل گرفته است.
قاین تغییر یافته کائن است. کائن به معنی موجود - وجود و است و کائنات جمع آن است.
قائن تغییر یافته از قهستان است و قهستان تغییر یافته و عربی شده کوهستان است.(به نقل از نامههای جغرافیایی میراثی کهن، دکتر عجم، سازمان نقشه برداری)
آثار باستانی
آخرین بررسیها در شهر قائن به شناسایی ۱۷۰ اثر منجر شده است. این آثار شامل تپهها و محوطههای باستانی، قلعهها، مساجد، مقابر و آرامگاهها، خانههای تاریخی، درختان کهنسال، غارها، پناهگاههای سنگی و دژهای زیرزمینی است.
بیشترین تراکم آثار مربوط به قرون میانه اسلامی بخصوص قرن پنجم (اواخر سلجوقی) تا قرن هشتم (تیموریان) است به شکلی که اکثر تپهها و محوطههای باستانی و قلعههای کوهستانی و بسیاری از غارها دارای آثاری از این دوران است. «وجود رشته کوههایی که دارای ساختار آهکی است در منطقه، باعث بوجود آمدن تعداد فراوانی غار در مناطق مختلف شهرستان قائن شده است.»
غارهای شناسایی شده بیشتر در مناطق مرکزی شهرستان پراکندهاند. علاوه بر شگفتیهای طبیعی که این غارها دارند وجود نشانههایی از آثار تاریخی بخصوص وجود آثار معماری در بسیاری از غارها، آنها را به یکی از جاذبههای مهم تاریخی و گردشگری منطقه تبدیل کرده و از این نظر دارای استعدادهای بالقوه فراوانی است. همچنین این بررسیها به شناسایی ۴۰ قلعه تاریخی در این شهر منجر شد. بیشتر این قلعهها در زمان اسماعیلیان (۱۰۰۰ سال پیش) ساخته شده و کاربرد نظامی داشتهاند. قدمت بقیه قلعهها به دوران ساسانی (۲۰۰۰ سال پیش) و سلجوقیان (همزمان با اسماعیلیان) باز میگردد.
بر اساس آخرین یافتههای باستانشناسی سابقه سکونت در شهر قائن به دوران پارینه سنگی میانی (حدود ۳۰ هزار سال قبل) میرسد.
قلعه چهل دختر
قلعه چهل دختر در ۵٫۳ کیلومتری جنوب شرق شهر قائن و در بخش مرکزی واقع شده و به شماره ۱۵۲۷۲ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. این قلعه بر فراز کوهی مشرف به دشت و شهر قائن واقع شده که این کوه دارای سطحی وسیع و مناسب برای ساخت و ساز میباشد. بالاترین نقطه قلعه به جبهه غرب قلعه نزدیک است و از این نقطه تمام قسمتهای قلعه قابل کنترل و تحت نظر میباشد.
مسجد جامع قائن
مسجد جامع قائن که از بناهای قرن هشتم هجری است، در قائن واقع شده است. این مسجد، برطبق کتیبهای که در لوح سنگی نقر نمودهاند، درسال ۱۰۸۶ هـ. ق مرمت شده است. منبر چوبی نفیس آن در سال ۱۰۸۲ هـ. ق ساخته شده، و از نمونههای عالی هنرهای دستی است. بنا بر اطلاعات سنگ لوحههای موجود در این مسجد، این بنا در زمان سلاطین گورکانی در قرن هشتم هجری، و به وسیله امیر جمشید بن قارن نایینی، یکی از سرداران گورکانی، بازسازی و اصلاح شده است. اما بسیاری نیز بنا بر برخی مدارک، احداث این بنا را به اوایل قرن پنجم هجری نسبت دادهاند، ضمن این که برخی شواهد دیگر حاکی از آن است که احتمالاً این مسجد روی بقایای به جا مانده از یک آتشکده در دوران پیش از اسلام بنا شده است.
غار خونیک
غار «خونیک» در جنوب قائن که در حاشیه جاده آسیایی قرار دارد. شاخصترین غار قائن است که نخستین بار در سال ۱۹۵۴ توسط پروفسور کارلتون مورد کاوش قرار گرفت، قدمت این غار به دوران دیرینه سنگی میانی میرسد و بقایای اسکلت انسانهای پیش از تاریخ و دست افزارهای سنگی از این غار به دست آمده است.
از دیگر غارهایی که مورد بررسی و شناسایی قرار گرفتهاند و آثار معماری و سکونت در آنها قابل مشاهده است، میتوان به غارهای «فارسان، جوجه، ترشو، نوغاب، پهلوان، مشاگ، تجرگ، پل خیر، ملک و بزمرده (میانگور)» اشاره کرد.
آرامگاه (عمارت) بزرگمهر قائنی
در ۵ کیلومتری جنوب قائن بر دامنهٔ کوه بزرگمهر، مقبرهای قرار دارد که متعلق به یکی از عرفای نامدار، سیاستمدار و شاعر قرن چهارم و پنجم هجری قمری به نام قسیم بن ابراهیم بن منصور معروف بزرگمهر قائنی است. آرامگاه بزرگمهر قائنی بر اساس شواهد، از بناهای ساخته شده در قرن ۶ و ۷ هجری قمری میباشد. این بنا به شکل چلیپایی و با معماری زیبایی ساخته شده. بقعه آن چهار ایوانی ست و گنبد بر فراز این ایوانها استوار شده. نوادگان بزرگمهر، خانواده «نوری ابوذری» هستند که هم اکنون اکثراً ساکن همین شهر میباشند. پسوند خانوادگی «ابوذری» متعلق به این خانواده و برگرفته از نام بوذرجمهر میباشد.
آرامگاه شیخ ابوالمفاخر
این آرامگاه در قبرستان ابوالخیری قائن است. شیخ ابوالمفاخر از مشاهیر معروف و حکمای عالی مقام ایران است. وی در فن دبیری و جامع علوم معقول و منقول، افضل نویسندگان آن وقت بوده است. آرامگاه وی در جنوب شهر قرار دارد و به صورت تفریحگاهی بزرگ در آمده است.
قلعه کوه قائن
قلعه حسین قائنی معروف به قلعه کوه قائن در فاصله سه کیلومتری جنوب شهر قائن در ارتفاعات رشته کوه قهستان قرار دارد. این قلعه از جنوب و شرق به ارتفاعات و از سمت غرب و شمال به دشت قائن محدود است.
قلعه حسین قائنی در دوره سلجوقی به دستور قاضی حسین قائنی که از سرداران حسن صباح در قهستان بوده، ساخته شده است. این قلعه پس از قلعه شاه دژ نهبندان بزرگترین قلعه خراسان جنوبی است. این دژ یکی از بزرگترین دژهای خراسان جنوبی است و سالها مرکز حکومت حکام ایالت قهستان بود. این قلعه مشرف بر منطقه قهستان بوده بطوریکه حکام آن در هنگام خطر یا حمله دشمن از مناطق شرقی، با نور آتشی که برفراز قلعه کوه زردان، درفاصله ۶۵کیلومتری آن توسط قوای نظامی خودی برافروخته میشد، آگاه میشدند
قلعه کوه قائن شامل سه قسمت امیرنشین، قسمت مخصوص سربازان و اصطبل است. همچنین وجود بیش از ۳۰ برج دیدهبانی به استحکام، شکوه و عظمت بیشتر بنا کمک کرده است. قلعه کوه قائن در سال ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۴۸۰۳ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
قلعه کوه زردان
زردان روستایی تاریخی از توابع دهستان افین بخش زهان در فاصله ۷۰کیلومتری شرق قاین قرارگرفته است. قلعه برفراز کوهبه شکل کله قندی و دارای شیب تندی است. ارتفاع آن ۵۰۰متر و در بلندترین نقطه قلعه طوری ساخته شده که مشرف به دشت ومنطقه زیرکوه وبالاکوه و مناطق دیگر است. با توجه به وضعیت طبیعی و بقایای استحکامات بجامانده از قلعه و قطعات سفال و سکه کشف شده از آن میتوان آن را از قلاع اسماعیلیه دانست. فضای محوطه بالای قلعه حدود ۳۰۰متر را شامل میشود. پلان معماری قلعه مستطیل شکل و از سنگ لاشه وملات ساروج ساخته شده و دارای حصار بلند و برجهایی جهت دیدبانی بوده است. راحت ترین معبر دست یابی به قلعه از سمت دیواره شرقی است که احتمالاً ساختمانی در اینجا برای کنترل و بازرسی افراد ورودی وجود داشته است. از وضعیت ظاهری قلعه چنین بر میآید که دردوره سلجوقیان و ایلخانی مسکونی بوده تاسیسات قلعه به مرور زمان بر اثر حوادث طبیعی چون زلزله و باران آسیبهای زیادی دیده و هم اکنون بسیار در هم ریخته است. احتمالاً این قلعه مورد استفاده امرا وحکام دوره ساسانی نیز بوده واز آنجا نواحی زیر کوه و ارتباط آن با هرات و دیگر شهرهای افغانستان کنونی را زیر نظر داشتهاند. اینقلعه کی از زیباتریت ودر عینحال مخوفترین قلاع خراسان جنوبی است و سالها مرکز دیده بانی حکومت حکام ایالت قهستان بوده است. بطوریکه حکام آن در هنگام خطر یا حمله دشمن از مناطق شرقی کشور، با نور و دود آتشی که برفراز قلعه کوه روشن میکردند حکام قهستان که در قلعه کوه قاین بودند را از خطر اگاه میکردند.
این اثربا شماره ثبت: ۱۵۲۸۰ در تاریخ ثبت: ۱۳۸۴/۱۲/۲۴ درفهرست آثارملی به ثبت رسیده است.
دژ زیرزمینی نیک
«دژ زیرزمینی نیک قائن» که از دورههای باستانی تا دوره اسلامی محل سکونت بود. این دژ تاریخی در درون «تپه نیک» واقع شده و به عنوان یک زیستگاه مخفی کاربرد داشته است. «فضاهای داخلی دژ زیرزمینی «نیک» شامل، اتاقها راهروها، هشتی مرکزی و یک سالن است که این فضاهای معماری بدون زوایای منظم ساخته شده است. راهروی اصلی این دژ با شیب ملایم به طرف بالا و سطح زمین امتداد دارد و در نزدیکی سطح زمین مسدود میشود.» «دژ زیرزمینی نیک» در فاصله ۳۵ کیلومتری شهرستان قائن در روستای نیک قرار گرفته است.
خانه سلطانی
بنای قدیمی خانه سلطانی یکی از آثار تاریخی شهرقائن مربوط به دوران زندیه در فهرست آثارملی کشور به ثبت رسیده است. این خانه که در محدوده بافت تاریخی شهر قائن قراردارد، درگذشته متعلق به خانواده سلطانی از ملاکین و بزرگان قائنات بود. کاربری این بنا در حال حاضر نیز مسکونی است و ازنظر ایستایی در وضعیت مطلوبی به سرمی برد. لازم به ذکراست، این بنا با توجه به اینکه دربافت تاریخی قائن قرارگرفته، از ارزش معماری قابل توجهی برخوردار است.
بنای رباط چاهک
بنای تاریخی رباط چاهک واقع در شهرستان قائن مربوط به دوران صفویه در فهرست آثارملی به ثبت رسیده است. رباط چاهک در ۹۵ کیلومتری جنوب غربی قائن قراردارد. این بنا دارای ایوانی مربع شکل، پنج ایوانچه متصل به اتاقهای پشتی و یک راهرو طویل با ایوانچههای متعدد است.
11:24 am
ادبیات
ادب یا ادبیات ، عبارت است از آنگونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بوده است و مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کردهاند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگون گشته و احساس غم، شادی یا لذّت کردهاند.در باور همگانی ادبیات یک تیره یا ملت برای نمونه مجموعه متنهایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان آن تیره و ملت را تشکیل میدهند. یکی از طبقهبندیهای مشهور و پرکاربرد متنهای ادبی، طبقهبندی دوگانهایست که بر اساس آن متنها به دو گونهی اصلی شعر و نثر تقسیم میشوند. این طبقهبندی سنت دیرینهای در زبان فارسی و ادبیات جهان دارد. سخنوران و فیلسوفان از دیرباز در پی پررنگ کردن خط ظریف میان این دو و ارایه تعریفی فراگیر و تمیزدهنده از شعر و نثر بودهاند.

تعریف ادبیات
ادب واژهای است معرب از فارسی.این واژه از دیدگاه واژهشناسان به معنی ظرف و حسن تناول آمدهاست.برخی نیز در فارسی، ادب را به معنی فرهنگ ترجمه کردهاند و گفتهاند که ادب یا فرهنگ همان دانش است. به از دیگر معانی واژهٔ ادب میتوان به هنر، حسن معاشرت، شیوهٔ پسندیده، با سخن اشاره کرد؛ اما ادب در اصطلاح، نام دانشی است که قدما آن را شامل این علوم دانستهاند: لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، قوانین خط، قوانین قرائت که بعضی اشتقاق و انشاء راهم بدانها افزودهاند.البته دیدگاه ادبای قدیم دربارهٔ معنی اصطلاحی «ادب» کمی مختلف است. بعضی آن را فضیلت اخلاقی، برخی پرهیز از انواع خطاهاو برخی آن را مانند فرشتهای دانستهاند که صاحبش را از ناشایستیها باز میدارد.
اما علم ادب (ادبیات) یا سخنسنجی یا در دیدگاه پیشینیان اشاره داشتهاست به دانش آشنایی با نظم و نثر از جهت درستی و نادرستی و خوبی و بدی و مراتب آن.اما برخی ادیب را کسی میدانستند که عالم بر علوم نحو، لغت، صرف، معنی، بیان، عروض، قافیه و فروع باشد و برخی خط، قرضالشعر، انشا، محاضره و تاریخ را هم جزو آنها دانستهاند.
جرجی زیدان در این باره مینویسد:
«علم ادب در اصطلاح علمای ادبیت مشتمل بر اکثر علوم ادبیه است از قبیل: نحو، لغت، تصریف، عروض، قوافی، صنعت شعر، تاریخ و انساب. و ادیب کسی است که دارای تمام این علوم یا یکی از آنها باشد و فرق مابین ادیب و عالِم آن است که ادیب از هر چیزی بهتر و خوبترش را انتخاب مینماید و عالم تنها یک مقصد را گرفته در آن مهارت مییابد.»
مردم غالباً بین ادبیات و آثار مکتوب دیگر تفاوت قائل میشوند. اصطلاحات «تخیل ادبی» و «شایستگی ادبی» غالباً به منظور تشخیص آثار ادبی از یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. مثلاً تقریباً تمام انسانهای باسواد دنیا آثار چارلز دیکنز را در زمرهٔ «ادبیات» تلقی میکنند در حالی که برخی از منتقدین، آثار جفری آرچر را شایستهٔ گنجانده شدن تحت عنوان «ادبیات انگلیسی» نمیدانند. گاهی اوقات ممکن است منتقدان برخی از آثار را به دلایلی همچون سطح پایین دستور زبان و نحو، داشتن خط داستانی باورنکردنی یا گسیخته و یا داشتن شخصیتهای متناقض یا غیرقابلباور از زمرهٔ آثار ادبی حذف کنند. اما باید گفت که مفهوم واژهٔ ادب و ادبیات نیز همانند همهٔ پدیدههای دیگر در طول زمان یکسان نمانده و دستخوش تحول گردیده است. بیشتر اقوام قدیم جهان، همچون یونیان، ادب را فقط به معنی و مفهوم شعر به کار میبردهاند و علوم ادبی، نزد آنها علم شعر بوده است و بس.
تاریخچه
یکی از کهنترین آثار ادبی شناخته شده در جهان، حماسهٔ گیلگمش است. بسیاری از پژوهشگران، گیلگمش را نخستین حماسه بشری میدانند.این اثر ادبی که تاریخ نگارش آن را سال ۲۷۰۰ پیش از میلاد میدانند موضوعاتی چون قهرمانی، دوستی، شکست و جستجو به دنبال زندگی ابدی را شامل میشود. در هر دورهٔ تاریخی یکی از گونههای ادبیات برجسته میشود. نخستین آثار ادبی بیشتر دارای جنبههای پیدا و پنهان مذهبیاند و ریشهٔ تعلیمی نیز همین منابع هستند. سرشت نامتعارف آثار رمانتیک پس از قرون وسطی رشد پیدا کرد در حالی که عصر روشنگری باعث بروز حماسههای ملی و آثار فلسفی شد. رمانتیسم بر ادبیات عامیانه و مسائل عاطفی تأکید میکرد و به این گونه بود که در سده ۱۹ میلادی راه را برای ظهور رئالیسم و ناتورالیسم که در پی کشف مصادیق واقعیت بودند باز کرد. سده ۲۰ میلادی نیاز به سمبولیسم یا بینش روانی در توصیف و توسعه شخصیت را با خود آورد.
بخشبندی ادبیات بر پایهٔ شیوهٔ بیان
ادبیات را از دیدگاه شیوهٔ بیان و شکل ظاهری میتوان به دو دستهٔ کلی نظم و نثر تقسیم کرد، که هر کدام از آنها شامل بخشهای کوچکتری هستند.
شعر (سروده)
شعر، چامه یا چکامه، بر پایهٔ دیدگاههای سنتی، سخنی است موزون و خیالانگیز که دارای قافیه است، اگر چه برخی، قافیه را از شرایط شعر نمیدانند. نگارش شعر به صنایع و آرایههای ادبی متکی است. صنایعی چون تشبیه، مراعات نظیر و استعاره و...؛ وزن اشعار ممکن است شامل الگویی از تکیهها (وزن تکیهای) یا الگویی از هجاهای ناهمطول بوده (وزن عروضی) یا از قافیه استفاده نکند. توصیفناپذیری شعر در ذات آن قرار دارد و به سختی میتوان تعریفی جامع برای آن یافت، به ویژه آنکه با دگرگونیهای شعر و سبک سرایش در گذر زمان، تعاریف سنتی دیگر کاربرد گذشتهٔ خود را ندارند و جوامع، تعاریف مدرنتری از مقولههای گوناگون هنر و ادبیات ارایه دادهاند.
سرایش شعر، سابقهای طولانی نزد انسانها دارد و یکی از کهنترین گونههای ادبی در جهان به شمار میرود: نخستین نمونههای ادبی شناختهشده حماسهٔ سومری گیلگمش (۲۷۰۰ پیش از میلاد)، بخشهایی از انجیل، آثار به جا مانده از هومر (مانند ایلیاد و اودیسه) و حماسههای هندی رامایانا و مهابهاراتا هستند.
نثر (نوشتار)
نثر نوعی نگارش است که به هیچ گونه ساختار شکلی (به جز دستور زبان ساده) پایبند نیست؛ در متون منثور، اجباری در زیبا گفتن یا استفاده از واژگان زیبا وجود ندارد. با این حال نثر را نیز میتوان به شکل زیبا نوشت، اما در این گونهٔ ادبی از شکل ظاهری واژهها (وزن یا واجآرایی) استفادهٔ کمتری میشود و به جای آنها از سبک، جایگذاری یا گنجاندن تصویر سود برده میشود. با این وجود نمیتوان به دقت تمایز نثر با شعر را مشخص کرد. برای مثال در سجع که خود نوعی نثر است، در پایان دو جمله که به دنبال هم میآیند باید دو واژهٔ یکسان یا هموزن آورده شود. این حالت، نوعی وزن و زیبایی شاعرانه به متن منثور میدهد.
انواع ادبی
از دیدگاه مفهوم و پیام درونی ادبیات را به چهار دستهٔ کلی تقسیم میکنند:
حماسی
غنایی
نمایشی
تعلیمی
دیگر انواع ادبی عبارتاند از: ادبیات روایی و داستانی، ادبیات اسطورهای، ادبیات نمادین، ادبیات طنز، ادبیات فولکلور و عامیانه، مفاخره، مناظره و...
داستان
داستان روایی (نثر روایی) غالباً از نثر برای بیان رمان، داستان کوتاه، رمان تصویری و امثال آن استفاده میکند. نمونههای منفرد این نوع داستان در طول تاریح وجود داشتهاند اما تنها در سدههای اخیر به شکل منظم و مجزا نوشته شدند. برای دستهبندی داستانهای منثور غالباً از اندازهٔ آنها استفاده میکنند. هر چند که این محدودهها دلخواه است اما قراردادهای نشر مدرن محدودههای زیر را تعیین کردهاند:
داستان کوتاه نوعی داستان منثور است که بین ۱۰۰۰ تا ۲۰،۰۰۰ واژه در بر دارد (اما معمولاً بالای ۵۰۰۰ واژه دارد). این نوع داستان ممکن است دارای ساخت روایی نباشد.
داستانک
رمان کوتاه (نوولا) داستانی است که بین ۲۰،۰۰۰ تا ۵۰،۰۰۰ واژه را در بر داشته باشد.
رمان نوعی داستان است که بیش از ۵۰،۰۰۰ واژه دارد.
رمان
رمان، داستان بلندی است که به صورت نثر نوشته میشود. شکل آن نیز از ابداعات سدههای اخیر است. داستان منثور ایسلندی به نام ساگاس که گفته میشود در سدهٔ ۱۱ میلادی نوشته شده، در مرز بین یک اثر سنتی منظوم حماسی- ملی و یک رمان روانشناسی مدرن قرار دارد. به جرئت میتوان گفت که سروانتس اسپانیایی اولین کسی بود که در اروپا دست به نگارش یک رمان تأثیرگذار به نام دون کیشوت زد. اولین بخش این داستان در سال ۱۶۰۵ و دومین بخش آن در سال ۱۶۱۵ منتشر شد. مجموعههای داستانی قدیمیتر دیگری مانند هزار و یک شب، دکامرون اثر جیووانی بوکاچیو و داستانهای کانتربری اثر چاسر شکل مشابهی دارند و اگر امروز نوشته میشدند، میشد آنها را در دستهٔ رمان قرار داد. دیگر داستانهایی که در دوران کلاسیک ادبیات آسیا و عرب نوشته شدهاند را بیش از آن که ما فکر کنیم میتوان در دستهٔ رمان قرار داد. برای مثال آثاری چون داستان گِنجی (ژاپنی) اثر بانو موراساکی، داستان عربی حی بن یقظان اثر ابن طفیل، داستان عربی تئولوگوس آتودیداکتوس اثر ابن نفیس و داستان چینی افسانه سه پادشاه اثر لو گوانژونگ.
همهٔ رمانها در اروپا در ابتدا جزو آثار مهم ادبی تلقی نشدند. دلیل آن شاید این بود که نگارش نثر صرف، آسان و غیر مهم مینمود. با این حال، امروزه مشخص شدهاست که نگارش نثر بدون توجه به آرایههای شاعرانه میتواند لذت هنری در فرد ایجاد کند. به علاوه نویسندگان آزاد به این باور رسیده بودند که درگیر نشدن با ساختارهای نظم باعث ایجاد طرح داستانی پیچیدهتر و یا دقیقتری نسبت به گونههای دیگر ادبی حتی شعر روایی میشود. این آزادی به نویسنده این امکان را میدهد که به سبکهای ادبی و نمایشی دیگر – حتی شعر – در محدودهٔ یک رمان بپردازد.
آثار منثور دیگر
نوشتههای فلسفی، تاریخی، روزنامهای، حقوقی و علمی از گذشته جزو ادبیات به شمار میآمدند. این گونه آثار شامل برخی از کهنترین آثار منثور موجود هستند؛ رمانها و داستانهای منثور نام «داستان» را به خود گرفتند تا از آثار دیگری که معرف واقعیات بودند و اثر «غیرداستان» نامیده میشدند مشخص شوند. آثار غیرداستانی از گذشتههای دور به شکل منثور نوشته میشدند.
جنبهٔ ادبی نوشتههای علمی در طول دو سدهٔ گذشته رو به کاهش گذاشت زیرا پیشرفت و تخصصیتر شدن علوم باعث شدند که پژوهشهای علمی برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل درک شوند؛ امروزه علم را در ژورنالهای علمی میتوان یافت. آثار علمی اقلیدس، ارسطو، کوپرنیک و نیوتون امروز هم از اعتبار زیادی برخوردارند؛ اما به دلیل آنکه دانش موجود در آنها تا حد زیادی منسوخ شدهاست دیگر نمیتوان از آنها برای تعالیم علمی سود برد. با این حال این آثار آن قدر هم فنی هستند که نمیتوان آنها را در برنامههای درسی ادبی گنجاند. تنها در برنامههای درسی مانند «تاریخ علم» است که میتوان دانشجویانی را یافت که این آثار را مطالعه کنند. بسیاری از کتبی که به «عمومی ساختن» دانش میپردازند نیز امروزه شایستهٔ دریافت عنوان «ادبیات» هستند.
فلسفه نیز تا حد زیادی به یک رشتهٔ دانشگاهی تبدیل شدهاست. بسیاری از فلسفهدانان از این وضع ابراز نارضایتی میکنند؛ با وجود این بسیاری از آثار فلسفی در ژورنالهای آکادمیک چاپ میشوند. فیلسوفان بزرگ تاریخ مانند افلاطون، ارسطو، آگوستین، دکارت و نیچه رسماً نویسنده تلقی میشدند. برخی از آثار فلسفی امروزی نیز مانند آثار سیمون بلکبرن را جزو «ادبیات» تلقی میکنند اما بسیاری از دیگر آثار را نمیتوان در این رده طبقهبندی کرد. برخی از مباحث همچون منطق به قدری فنی شدهاند که میتوان آنها را با ریاضیات مقایسه کرد.
بخش عمدهای از آثار تاریخی را هنوز میتوان جزو ادبیات به شمار آورد، به خصوص بخشی که آن را به نام گونه اثر غیرداستانی خلاقانه میدانند. همچنین بخش اعظم آثار روزنامهنگاری مانند روزنامهنگاری ادبی نیز چنین است. با این حال این بخش نیز به شدت بزرگ شده و غالباً با هدف سودمندگرایی نوشته میشود: مانند ضبط دادهها یا هدایت سریع اطلاعات. به همین دلیل آثاری که در این زمینهها نوشته میشوند غالباً فاقد خصوصیت ادبی هستند اما برخی از آنها هنوز هم این قابلیت را دارند. بزرگترین تاریخنگاران ادبی هرودوت، توسیدید و پروکپیوس بودهاند که همگی جزو ادبای جهانی به شمار میروند.
حقوق، وضعیت بغرنجتری دارد. برخی از آثار افلاطون و ارسطو یا حتی بخشهایی از انجیل را میتوان به عنوان ادبیات حقوقی (یا قوانین ادبی) دستهبندی کرد. شاید قوانین حمورابی در بابل نیز شامل این دستهبندی شوند. قانون مدنی روم که تحت حاکمیت ژوستنین اول از امپراتوری بیزانس تدوین شد، به عنوان یک اثر ادبی شهرت یافت. اسناد تأسیس بسیاری از حکومتها همچون قانون اساسی ایالات متحده را میتوان جزو ادبیات به شمار آورد؛ هر چند که امروزه متون قانونی، کمتر دارای ارزشهای ادبی هستند.
متون طراحی بازیهای رایانهای هیچگاه توسط بازیکنان قابل مشاهده نیستند و تنها تولیدکنندگان یا ناشران این بازیها میتوانند این متون را دیده و از آنها برای درک، تجسم و حفظ ثبات در هنگام همکاری در ساخت یک بازی استفاده کنند. مخاطب اینگونه آثار معمولاً بسیار کم است. بسیاری از متون بازیها دارای داستانهای عمیق و دنیاهای دقیقی هستند که باعث میشوند که این آثار تبدیل به یک گونهٔ ادبی پنهان شوند.
در نتیجه با تخصصیتر شدن و تکثر بسیاری از این رشتهها دیگر نمیتوان آثار تولید شده در حوزههای این علوم را جزو ادبیات به شمار آورد. شاید بتوان گاهی آنها را جزو «ادبیات ادبی» دستهبندی کرد؛ خیلی وقتها این رشتهها آثاری تولید میکنند که میتوان بر آنها عناوین «ادبیات فنی» یا «ادبیات حرفهای» نهاد.
نمایشنامه
نمایشنامه، معرفِ نوع دیگری از قالبهای ادبی کلاسیک است که در طول سالهای متمادی متحول شده. این نوع اثر ادبی غالباً شامل گفتوگو بین شخصیتها است و به جای خواندهشدن بیشتر تکیه بر اجرای نمایشی دارد. اپرا در طول سدههای هجده و نوزده میلادی به عنوان ترکیبی از شعر، نمایش و موسیقی رشد یافت. در آن زمان تقریباً تمام نمایشنامهها منظوم بودند. شکسپیر را میتوان یکی از برجستهترین نمایشنامهنویسان جهان دانست. برای نمونه رومئو و ژولیت نمایشنامهای کلاسیک است که عموماً یک اثر ادبی شناخته میشود.
نمایشنامههای یونانی نمونههای اولین گونههای نمایشی در طول تاریخ هستند که ما به آنها دسترسی داریم. تراژدی به عنوان یک گونه نمایشی از جشنوارههای مذهبی و مدنی سرچشمه گرفت و معمولاً برای نمایش تمهای تاریخی یا افسانهای به کار برده میشد. تراژدیها معمولاً برای موضوعات بسیار مهم مورد استفاده قرار میگرفتند. با ظهور فناوریهای نوین، نوشتن متن نمایشنامههای غیراجرایی باب شد. جنگ دنیاها (رادیو) در سال ۱۹۳۸ نمایشنامهای رادیویی بود که برای پخش سراسری نوشته شده بود. پس از آن بسیاری از آثار نمایشی برای فیلم یا تلویزیون ساخته شدند. به طور معکوس، ادبیات تلویزیونی، فیلم و رادیو نیز برای نوشتن آثار چاپی یا الکترونیک به کار برده شدند.
ادب یا ادبیات ، عبارت است از آنگونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بوده است و مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کردهاند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگون گشته و احساس غم، شادی یا لذّت کردهاند.در باور همگانی ادبیات یک تیره یا ملت برای نمونه مجموعه متنهایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان آن تیره و ملت را تشکیل میدهند. یکی از طبقهبندیهای مشهور و پرکاربرد متنهای ادبی، طبقهبندی دوگانهایست که بر اساس آن متنها به دو گونهی اصلی شعر و نثر تقسیم میشوند. این طبقهبندی سنت دیرینهای در زبان فارسی و ادبیات جهان دارد. سخنوران و فیلسوفان از دیرباز در پی پررنگ کردن خط ظریف میان این دو و ارایه تعریفی فراگیر و تمیزدهنده از شعر و نثر بودهاند.

تعریف ادبیات
ادب واژهای است معرب از فارسی.این واژه از دیدگاه واژهشناسان به معنی ظرف و حسن تناول آمدهاست.برخی نیز در فارسی، ادب را به معنی فرهنگ ترجمه کردهاند و گفتهاند که ادب یا فرهنگ همان دانش است. به از دیگر معانی واژهٔ ادب میتوان به هنر، حسن معاشرت، شیوهٔ پسندیده، با سخن اشاره کرد؛ اما ادب در اصطلاح، نام دانشی است که قدما آن را شامل این علوم دانستهاند: لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، قوانین خط، قوانین قرائت که بعضی اشتقاق و انشاء راهم بدانها افزودهاند.البته دیدگاه ادبای قدیم دربارهٔ معنی اصطلاحی «ادب» کمی مختلف است. بعضی آن را فضیلت اخلاقی، برخی پرهیز از انواع خطاهاو برخی آن را مانند فرشتهای دانستهاند که صاحبش را از ناشایستیها باز میدارد.
اما علم ادب (ادبیات) یا سخنسنجی یا در دیدگاه پیشینیان اشاره داشتهاست به دانش آشنایی با نظم و نثر از جهت درستی و نادرستی و خوبی و بدی و مراتب آن.اما برخی ادیب را کسی میدانستند که عالم بر علوم نحو، لغت، صرف، معنی، بیان، عروض، قافیه و فروع باشد و برخی خط، قرضالشعر، انشا، محاضره و تاریخ را هم جزو آنها دانستهاند.
جرجی زیدان در این باره مینویسد:
«علم ادب در اصطلاح علمای ادبیت مشتمل بر اکثر علوم ادبیه است از قبیل: نحو، لغت، تصریف، عروض، قوافی، صنعت شعر، تاریخ و انساب. و ادیب کسی است که دارای تمام این علوم یا یکی از آنها باشد و فرق مابین ادیب و عالِم آن است که ادیب از هر چیزی بهتر و خوبترش را انتخاب مینماید و عالم تنها یک مقصد را گرفته در آن مهارت مییابد.»
مردم غالباً بین ادبیات و آثار مکتوب دیگر تفاوت قائل میشوند. اصطلاحات «تخیل ادبی» و «شایستگی ادبی» غالباً به منظور تشخیص آثار ادبی از یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. مثلاً تقریباً تمام انسانهای باسواد دنیا آثار چارلز دیکنز را در زمرهٔ «ادبیات» تلقی میکنند در حالی که برخی از منتقدین، آثار جفری آرچر را شایستهٔ گنجانده شدن تحت عنوان «ادبیات انگلیسی» نمیدانند. گاهی اوقات ممکن است منتقدان برخی از آثار را به دلایلی همچون سطح پایین دستور زبان و نحو، داشتن خط داستانی باورنکردنی یا گسیخته و یا داشتن شخصیتهای متناقض یا غیرقابلباور از زمرهٔ آثار ادبی حذف کنند. اما باید گفت که مفهوم واژهٔ ادب و ادبیات نیز همانند همهٔ پدیدههای دیگر در طول زمان یکسان نمانده و دستخوش تحول گردیده است. بیشتر اقوام قدیم جهان، همچون یونیان، ادب را فقط به معنی و مفهوم شعر به کار میبردهاند و علوم ادبی، نزد آنها علم شعر بوده است و بس.
تاریخچه
یکی از کهنترین آثار ادبی شناخته شده در جهان، حماسهٔ گیلگمش است. بسیاری از پژوهشگران، گیلگمش را نخستین حماسه بشری میدانند.این اثر ادبی که تاریخ نگارش آن را سال ۲۷۰۰ پیش از میلاد میدانند موضوعاتی چون قهرمانی، دوستی، شکست و جستجو به دنبال زندگی ابدی را شامل میشود. در هر دورهٔ تاریخی یکی از گونههای ادبیات برجسته میشود. نخستین آثار ادبی بیشتر دارای جنبههای پیدا و پنهان مذهبیاند و ریشهٔ تعلیمی نیز همین منابع هستند. سرشت نامتعارف آثار رمانتیک پس از قرون وسطی رشد پیدا کرد در حالی که عصر روشنگری باعث بروز حماسههای ملی و آثار فلسفی شد. رمانتیسم بر ادبیات عامیانه و مسائل عاطفی تأکید میکرد و به این گونه بود که در سده ۱۹ میلادی راه را برای ظهور رئالیسم و ناتورالیسم که در پی کشف مصادیق واقعیت بودند باز کرد. سده ۲۰ میلادی نیاز به سمبولیسم یا بینش روانی در توصیف و توسعه شخصیت را با خود آورد.
بخشبندی ادبیات بر پایهٔ شیوهٔ بیان
ادبیات را از دیدگاه شیوهٔ بیان و شکل ظاهری میتوان به دو دستهٔ کلی نظم و نثر تقسیم کرد، که هر کدام از آنها شامل بخشهای کوچکتری هستند.
شعر (سروده)
شعر، چامه یا چکامه، بر پایهٔ دیدگاههای سنتی، سخنی است موزون و خیالانگیز که دارای قافیه است، اگر چه برخی، قافیه را از شرایط شعر نمیدانند. نگارش شعر به صنایع و آرایههای ادبی متکی است. صنایعی چون تشبیه، مراعات نظیر و استعاره و...؛ وزن اشعار ممکن است شامل الگویی از تکیهها (وزن تکیهای) یا الگویی از هجاهای ناهمطول بوده (وزن عروضی) یا از قافیه استفاده نکند. توصیفناپذیری شعر در ذات آن قرار دارد و به سختی میتوان تعریفی جامع برای آن یافت، به ویژه آنکه با دگرگونیهای شعر و سبک سرایش در گذر زمان، تعاریف سنتی دیگر کاربرد گذشتهٔ خود را ندارند و جوامع، تعاریف مدرنتری از مقولههای گوناگون هنر و ادبیات ارایه دادهاند.
سرایش شعر، سابقهای طولانی نزد انسانها دارد و یکی از کهنترین گونههای ادبی در جهان به شمار میرود: نخستین نمونههای ادبی شناختهشده حماسهٔ سومری گیلگمش (۲۷۰۰ پیش از میلاد)، بخشهایی از انجیل، آثار به جا مانده از هومر (مانند ایلیاد و اودیسه) و حماسههای هندی رامایانا و مهابهاراتا هستند.
نثر (نوشتار)
نثر نوعی نگارش است که به هیچ گونه ساختار شکلی (به جز دستور زبان ساده) پایبند نیست؛ در متون منثور، اجباری در زیبا گفتن یا استفاده از واژگان زیبا وجود ندارد. با این حال نثر را نیز میتوان به شکل زیبا نوشت، اما در این گونهٔ ادبی از شکل ظاهری واژهها (وزن یا واجآرایی) استفادهٔ کمتری میشود و به جای آنها از سبک، جایگذاری یا گنجاندن تصویر سود برده میشود. با این وجود نمیتوان به دقت تمایز نثر با شعر را مشخص کرد. برای مثال در سجع که خود نوعی نثر است، در پایان دو جمله که به دنبال هم میآیند باید دو واژهٔ یکسان یا هموزن آورده شود. این حالت، نوعی وزن و زیبایی شاعرانه به متن منثور میدهد.
انواع ادبی
از دیدگاه مفهوم و پیام درونی ادبیات را به چهار دستهٔ کلی تقسیم میکنند:
حماسی
غنایی
نمایشی
تعلیمی
دیگر انواع ادبی عبارتاند از: ادبیات روایی و داستانی، ادبیات اسطورهای، ادبیات نمادین، ادبیات طنز، ادبیات فولکلور و عامیانه، مفاخره، مناظره و...
داستان
داستان روایی (نثر روایی) غالباً از نثر برای بیان رمان، داستان کوتاه، رمان تصویری و امثال آن استفاده میکند. نمونههای منفرد این نوع داستان در طول تاریح وجود داشتهاند اما تنها در سدههای اخیر به شکل منظم و مجزا نوشته شدند. برای دستهبندی داستانهای منثور غالباً از اندازهٔ آنها استفاده میکنند. هر چند که این محدودهها دلخواه است اما قراردادهای نشر مدرن محدودههای زیر را تعیین کردهاند:
داستان کوتاه نوعی داستان منثور است که بین ۱۰۰۰ تا ۲۰،۰۰۰ واژه در بر دارد (اما معمولاً بالای ۵۰۰۰ واژه دارد). این نوع داستان ممکن است دارای ساخت روایی نباشد.
داستانک
رمان کوتاه (نوولا) داستانی است که بین ۲۰،۰۰۰ تا ۵۰،۰۰۰ واژه را در بر داشته باشد.
رمان نوعی داستان است که بیش از ۵۰،۰۰۰ واژه دارد.
رمان
رمان، داستان بلندی است که به صورت نثر نوشته میشود. شکل آن نیز از ابداعات سدههای اخیر است. داستان منثور ایسلندی به نام ساگاس که گفته میشود در سدهٔ ۱۱ میلادی نوشته شده، در مرز بین یک اثر سنتی منظوم حماسی- ملی و یک رمان روانشناسی مدرن قرار دارد. به جرئت میتوان گفت که سروانتس اسپانیایی اولین کسی بود که در اروپا دست به نگارش یک رمان تأثیرگذار به نام دون کیشوت زد. اولین بخش این داستان در سال ۱۶۰۵ و دومین بخش آن در سال ۱۶۱۵ منتشر شد. مجموعههای داستانی قدیمیتر دیگری مانند هزار و یک شب، دکامرون اثر جیووانی بوکاچیو و داستانهای کانتربری اثر چاسر شکل مشابهی دارند و اگر امروز نوشته میشدند، میشد آنها را در دستهٔ رمان قرار داد. دیگر داستانهایی که در دوران کلاسیک ادبیات آسیا و عرب نوشته شدهاند را بیش از آن که ما فکر کنیم میتوان در دستهٔ رمان قرار داد. برای مثال آثاری چون داستان گِنجی (ژاپنی) اثر بانو موراساکی، داستان عربی حی بن یقظان اثر ابن طفیل، داستان عربی تئولوگوس آتودیداکتوس اثر ابن نفیس و داستان چینی افسانه سه پادشاه اثر لو گوانژونگ.
همهٔ رمانها در اروپا در ابتدا جزو آثار مهم ادبی تلقی نشدند. دلیل آن شاید این بود که نگارش نثر صرف، آسان و غیر مهم مینمود. با این حال، امروزه مشخص شدهاست که نگارش نثر بدون توجه به آرایههای شاعرانه میتواند لذت هنری در فرد ایجاد کند. به علاوه نویسندگان آزاد به این باور رسیده بودند که درگیر نشدن با ساختارهای نظم باعث ایجاد طرح داستانی پیچیدهتر و یا دقیقتری نسبت به گونههای دیگر ادبی حتی شعر روایی میشود. این آزادی به نویسنده این امکان را میدهد که به سبکهای ادبی و نمایشی دیگر – حتی شعر – در محدودهٔ یک رمان بپردازد.
آثار منثور دیگر
نوشتههای فلسفی، تاریخی، روزنامهای، حقوقی و علمی از گذشته جزو ادبیات به شمار میآمدند. این گونه آثار شامل برخی از کهنترین آثار منثور موجود هستند؛ رمانها و داستانهای منثور نام «داستان» را به خود گرفتند تا از آثار دیگری که معرف واقعیات بودند و اثر «غیرداستان» نامیده میشدند مشخص شوند. آثار غیرداستانی از گذشتههای دور به شکل منثور نوشته میشدند.
جنبهٔ ادبی نوشتههای علمی در طول دو سدهٔ گذشته رو به کاهش گذاشت زیرا پیشرفت و تخصصیتر شدن علوم باعث شدند که پژوهشهای علمی برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل درک شوند؛ امروزه علم را در ژورنالهای علمی میتوان یافت. آثار علمی اقلیدس، ارسطو، کوپرنیک و نیوتون امروز هم از اعتبار زیادی برخوردارند؛ اما به دلیل آنکه دانش موجود در آنها تا حد زیادی منسوخ شدهاست دیگر نمیتوان از آنها برای تعالیم علمی سود برد. با این حال این آثار آن قدر هم فنی هستند که نمیتوان آنها را در برنامههای درسی ادبی گنجاند. تنها در برنامههای درسی مانند «تاریخ علم» است که میتوان دانشجویانی را یافت که این آثار را مطالعه کنند. بسیاری از کتبی که به «عمومی ساختن» دانش میپردازند نیز امروزه شایستهٔ دریافت عنوان «ادبیات» هستند.
فلسفه نیز تا حد زیادی به یک رشتهٔ دانشگاهی تبدیل شدهاست. بسیاری از فلسفهدانان از این وضع ابراز نارضایتی میکنند؛ با وجود این بسیاری از آثار فلسفی در ژورنالهای آکادمیک چاپ میشوند. فیلسوفان بزرگ تاریخ مانند افلاطون، ارسطو، آگوستین، دکارت و نیچه رسماً نویسنده تلقی میشدند. برخی از آثار فلسفی امروزی نیز مانند آثار سیمون بلکبرن را جزو «ادبیات» تلقی میکنند اما بسیاری از دیگر آثار را نمیتوان در این رده طبقهبندی کرد. برخی از مباحث همچون منطق به قدری فنی شدهاند که میتوان آنها را با ریاضیات مقایسه کرد.
بخش عمدهای از آثار تاریخی را هنوز میتوان جزو ادبیات به شمار آورد، به خصوص بخشی که آن را به نام گونه اثر غیرداستانی خلاقانه میدانند. همچنین بخش اعظم آثار روزنامهنگاری مانند روزنامهنگاری ادبی نیز چنین است. با این حال این بخش نیز به شدت بزرگ شده و غالباً با هدف سودمندگرایی نوشته میشود: مانند ضبط دادهها یا هدایت سریع اطلاعات. به همین دلیل آثاری که در این زمینهها نوشته میشوند غالباً فاقد خصوصیت ادبی هستند اما برخی از آنها هنوز هم این قابلیت را دارند. بزرگترین تاریخنگاران ادبی هرودوت، توسیدید و پروکپیوس بودهاند که همگی جزو ادبای جهانی به شمار میروند.
حقوق، وضعیت بغرنجتری دارد. برخی از آثار افلاطون و ارسطو یا حتی بخشهایی از انجیل را میتوان به عنوان ادبیات حقوقی (یا قوانین ادبی) دستهبندی کرد. شاید قوانین حمورابی در بابل نیز شامل این دستهبندی شوند. قانون مدنی روم که تحت حاکمیت ژوستنین اول از امپراتوری بیزانس تدوین شد، به عنوان یک اثر ادبی شهرت یافت. اسناد تأسیس بسیاری از حکومتها همچون قانون اساسی ایالات متحده را میتوان جزو ادبیات به شمار آورد؛ هر چند که امروزه متون قانونی، کمتر دارای ارزشهای ادبی هستند.
متون طراحی بازیهای رایانهای هیچگاه توسط بازیکنان قابل مشاهده نیستند و تنها تولیدکنندگان یا ناشران این بازیها میتوانند این متون را دیده و از آنها برای درک، تجسم و حفظ ثبات در هنگام همکاری در ساخت یک بازی استفاده کنند. مخاطب اینگونه آثار معمولاً بسیار کم است. بسیاری از متون بازیها دارای داستانهای عمیق و دنیاهای دقیقی هستند که باعث میشوند که این آثار تبدیل به یک گونهٔ ادبی پنهان شوند.
در نتیجه با تخصصیتر شدن و تکثر بسیاری از این رشتهها دیگر نمیتوان آثار تولید شده در حوزههای این علوم را جزو ادبیات به شمار آورد. شاید بتوان گاهی آنها را جزو «ادبیات ادبی» دستهبندی کرد؛ خیلی وقتها این رشتهها آثاری تولید میکنند که میتوان بر آنها عناوین «ادبیات فنی» یا «ادبیات حرفهای» نهاد.
نمایشنامه
نمایشنامه، معرفِ نوع دیگری از قالبهای ادبی کلاسیک است که در طول سالهای متمادی متحول شده. این نوع اثر ادبی غالباً شامل گفتوگو بین شخصیتها است و به جای خواندهشدن بیشتر تکیه بر اجرای نمایشی دارد. اپرا در طول سدههای هجده و نوزده میلادی به عنوان ترکیبی از شعر، نمایش و موسیقی رشد یافت. در آن زمان تقریباً تمام نمایشنامهها منظوم بودند. شکسپیر را میتوان یکی از برجستهترین نمایشنامهنویسان جهان دانست. برای نمونه رومئو و ژولیت نمایشنامهای کلاسیک است که عموماً یک اثر ادبی شناخته میشود.
نمایشنامههای یونانی نمونههای اولین گونههای نمایشی در طول تاریخ هستند که ما به آنها دسترسی داریم. تراژدی به عنوان یک گونه نمایشی از جشنوارههای مذهبی و مدنی سرچشمه گرفت و معمولاً برای نمایش تمهای تاریخی یا افسانهای به کار برده میشد. تراژدیها معمولاً برای موضوعات بسیار مهم مورد استفاده قرار میگرفتند. با ظهور فناوریهای نوین، نوشتن متن نمایشنامههای غیراجرایی باب شد. جنگ دنیاها (رادیو) در سال ۱۹۳۸ نمایشنامهای رادیویی بود که برای پخش سراسری نوشته شده بود. پس از آن بسیاری از آثار نمایشی برای فیلم یا تلویزیون ساخته شدند. به طور معکوس، ادبیات تلویزیونی، فیلم و رادیو نیز برای نوشتن آثار چاپی یا الکترونیک به کار برده شدند.
ساعت : 11:24 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی